عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



سلام ..ممنونم از نگاهتون..خوش اومدید... اگه دوست دارید مطالب مختلفی درباره ی طبیعت گردی، ساخت انواع کاردستی و کلی چیزای باحال دیگه اطلاعات کسب کنید خوشحال میشم به اینستاگرام ما سری بزنید قدمتونو روی چشم ما بذارید. @mahsano1372

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان تا خدا (نردبانی برای نزدیکی به خالق بی همتا) و آدرس takhoda.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 538
:: کل نظرات : 393

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 2

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 193
:: باردید دیروز : 20
:: بازدید هفته : 255
:: بازدید ماه : 3272
:: بازدید سال : 78656
:: بازدید کلی : 307247

RSS

Powered By
loxblog.Com

جمعه 17 شهريور 1391 ساعت 1:15 | بازدید : 1404 | نوشته ‌شده به دست مهسا | ( نظرات )

خدا میخواهم انسان ها

نمی دانم چرا این زندگی با ما چنین قهر است
 
خدایی کو بگویم دردهایم را؟
 
بسازد چاره این خستگیها را
 
 
خدا می خواهم انسانها
 
خدا را سخت می خواهم
 
خدا را سخت می جویم
 
 
بدان وسعت که می گویند اگر باشد خدا آخر
 
چرا او را نمی یابم
 
چرا من را نمی یابد؟
 
هماره منتظر هستم که او خود را نمان گرداند و آید
 
در این ماتم سرای کوچک دنیا
 
بگیرد دستهایم را
 
 
برای او بنالم دردهایم را
 
خدا می خواهم انسانها
 
خدا را سخت می خواهم
 
خدا را سخت می جویم
 
 
گذشته ماهها و سالها اما
 
نشد پیدا خدای ما
 
اگر دیدید در جایی خدایم را
 
بگوئید اسم من از دفتر مخلوقیان جا مانده تنهایم
 
بدو گوئید یا آید به سوی ما
 
ویا گیرد تمام لطف خویش از ما
 
بمیراند مرا چون خسته ام از این پریشانی
 
در این عصری که دلها غرق طوفان است
 
همیشه کلبه امید ما هم سخت لرزان است
 
در این اوضاع بحرانی
 
که ویران است دین ما
 
خدا می خواهم انسانها
 
دگر از زندگی سیرم
 
چنین زارم که می بینید
 
اگر روزی خدای مهربانی را
 
در اوج آسمان دیدید
 
بگوئید اسم من از دفتر مخلوقیان جا مانده
 
تنهایم
 
اگر فرمود من را از در لطفش خدا رانده
 
بگوئید آخرین رویای من این است
 
که میخواهم بمیرم گر خدائی را ندارم حامی ام باشد...........
 
و اما بعد از مدتی که ما خدا رو پیدا کردیم اینچنین گفتیم
 
(اصل شعرو به خاطر ندارم اما این قسمتی از شعر دومه)
 
و اکنون آی انسانها
 
خدا را دیدم انسانها!
 
خدای من شده پیدا !!
 
 
خدا آمد
 
و با خود شادمانی داشت
 
و او خود برکت و نعمت به من بخشید
 
نگاهم کرد
 
صدایم زد
 
ز دردم خوب بود آگاه
 
و در گوشم چنین فرمود :
 
همیشه با تو بودم بندهء گمراه
 
تو بودی سخت نابینــا !!!!
 
 

taahod.com





:: موضوعات مرتبط: ادبی , ,
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: